دومین قسمت پادکست تأثیر پنجه‌های قصه‌گویی بر تعلیم و تربیت

به نام خدا
سلام.
من صدف پورمنصف هستم. با دومین پادکست تأثیر پنجه‌های قصه‌گویی بر تعلیم و تربیت در خدمتتان هستم. مهمان ویژه‌ی این قسمت جناب آقای صادق کیانی مقدم هستند، از ایشان خواهش می‌کنم خودشان را معرفی کنند.
آقای کیانی مقدم: سلام و درود وقت بخیر، من صادق کیانی مقدم هستم. کارشناس علوم اجتماعی گرایش پژوهشگری. فعال در حوزه‌ی نویسندگی، بازیگری، تئاتر و فیلم و هم‌چنین در حوزه‌های تجسمی. در حوزه قصه‌گویی هم قصه‌نویسم و هم قصه‌گو. چند سالی‌ست به عنوان داور در مقاطع مختلف خدمت می‌کنم. اخیراً هم روی پژوهشی که به عنوان قصه‌ها برآمده از دل آیین‌ها است کار می‌کنم و آن را منتشر خواهم کرد.

پورمنصف:به نظر شما چرا باید از قصه‌گویی در روش تدریس بهره برد؟
آقای کیانی مقدم:قصه‌گویی در واقع یک فن و یک مهارت‌ است که می‌تواند در خیلی جاها به کمک ما بیاد. کما اینکه در دنیای امروز حتی در حوزه‌های پزشکی بر این باورند که قصه‌گویی قادرست مؤثرتر از داروهای شیمیایی عمل کند. می‌تواند به عنوان یک اهرم در حوزه‌ی روانشناسی کودک مؤثر و مفید تلقی شود.
و اینکه چرا باید از قصه‌گویی در روش تدریس بهره ببریم؟
همان‌طور که گفتم قصه‌گویی یک ابزار یک فن غیر‌مسقیم‌ است که ما می‌توانیم برای بچه‌ها از آن استفاده کنیم. از قصه‌هایی که با ابزار و حرکت هستند استفاده می‌کنم و سعی می‌کنم مطالبی که می‌خواهم برای مخاطبانم عنوان کنم از این شیوه بهره ببرم. چرا که وقتی از ابزاری برای کاری استفاده می‌کنیم می‌تواند به فهم و درک مخاطب کمک کند. به فرض مثال یک معلم سرکلاس جغرافی اگر در مورد اقلیم‌ها بخواهد صحبت کند می‌تواند ار وسیله‌ای به نام کره‌ی زمین استفاده کند. که برای مخاطب قابل لمس‌تر‌ست و به خوبی می‌تواندمطلب را درک کند. لذا به نظرم بهترین شیوه با ابزار و حرکات‌ست که حتی می‌تواند خلاقیت داشته ‌باشد و ترکیبی از نوع حرکات را به کار گیرد که قدرت درک و فهم برای مخاطب بالا رود.

پورمنصف: مناسب‌ترین روش قصه‌گویی در تدریس چیست؟ (هرچند در سوال قبلی تا حدودی به این سوال پاسخ داده شد.)
آقای کیانی مقدم:به لحاظ شیوه‌ی اجرایی ما می‌توانیم قصه‌گویی را با ابزار و بدون ابزار داشته باشیم. علاوه بر آن انواع قصه‌گویی هم داریم که در واقع قصه‌گویی کلاسیک، قصه‌گویی تخیلی، ژانرهای مختلف، قصه‌گویی مذهبی، دیجیتال و الی آخر. اینکه ما از چه شیوه‌ای برای قصه‌گویی بهره می‌بریم بستگی به مربی و متربی دارد. گاهی وقتی معلم در کلاس درس  ممکن‌ است شیوه‌ای را خودش ابداع کند تا مخاطب را بیشتر جذب کند.

پورمنصف: می‌دانیم که قصه‌‌ی کهن میراث تربیتی گذشتگان برای آیندگان است. به نظر شما مؤثرترین قصه‌ی کهن در امر تربیتی کدام‌ست و آیا به نظر شما آشنایی با اسطوره‌ها و افسانه‌ها به امر تعلیم و تربیت کمکی هم خواهد کرد؟
کیانی مقدم:اول اینکه تمام اتفاقاتی که در حوزه‌ی قصه و قصه‌گویی می‌افتد هر چیزی را که به عنوان قصه ما می‌شناسیم قطعاً یک درام و یک داستان دارد که حاوی یک پیام است. قصه‌ها معمولاً بر پایه‌ی آیین‌ها و سنت‌هایی که در گذشته رقم خورده شکل گرفتند و کم‌کم به دست نویسنده‌ها رسیده‌اند و از آن ساختار داستان و حوزه‌های ادبی بهره بردند و به صورت کلاسیک در آمدند و این مسئله حاوی پیام و اندرز و حکمت برای مخاطبان است.
لذا خیلی از قصه‌هایی که مرحوم آذری یزدی در کتاب «قصه‌های خوب برای بچه‌ها»بیان کرد حاوی همین مطالب‌ست و ما می‌توانیم استفاده کنیم.
و اگر ما بچه‌ها را با اسطوره‌ها و افسانه‌ها آشنا کنیم می‌تواند در تربیت آن‌ها تأثیرگذار باشد کما اینکه در دوران معاصر کم اسطوره و افسانه‌ نداشتیم مثل شهدای هر سال دفاع مقدس خیلی از این عزیزان کاری کردند که در مقابل شاهنامه می‌تواند حرفی برای گفتن داشته باشد. وقتی بچه‌ها را با اسفندیار ، رستم آشنا می‌کنیم بُعد جوانمردی،بعد اخلاقی و بعد برنامه‌ریزی را مطرح می‌کنیم. تمام آیین‌ها و سنت‌هایی که در گذشته بوده می‌تواند برای ما از بعد زمانی آینده به حساب آید. حاوی پیام‌های اخلاقی، تربیتی، معنوی و مالی نیز می‌باشد. لذا تمام افسانه‌ها و اسطوره‌هایی که در گذشته بوده به نوعی حامل پند و عبرت بوده که ما می‌توانیم از آن‌ها درس بگیریم. اگر یک اتفاق خوشایند یا ناخوشایندی برای کسی می‌افتد ما به عنوان بیننده یا مخاطب می‌توانیم از آن درس بگیریم.

و این هم در مورد قصه‌‌های کهن برای ما صدق خواهد کرد. چرا که قصه‌های کهن پر از پندهای اخلاقی، پندهای اجتماعی مختلفی هستند درباره‌ی موضوع‌های مختلف رشادت، دلیری، جوانمردی و محبت صحبت می‌کنند. شهدای ما در زمان حال دست کم از اسطوره‌ها نداشتند. این‌ها اسطوره‌های زمان حال هستند که می‌توانید با بیان زندگی آن‌ها مخاطب هدف را از تجربه‌ و خاطرات آن‌ها لبریز کنید. شهدای ما در ۸ سال دفاع مقدس کارهایی کردند که اگر بازگو شود، نشر پیدا کند کم از اسطوره‌ و افسانه‌ها نیستند.

پورمنصف:در قصه‌گویی جای چه چیزی را خالی می‌بینید؟
آقای کیانی مقدم:به نظر من در قصه‌گویی ما نباید خود را محدود به قاعده و اصول کنیم. وقتی ما در حیطه‌ی یک فستیوال یا جشنواره شرکت می‌کنیم مجاب به این هستیم که قواعد و اصول و شیوه‌نامه‌ی آن پیروی کنیم اما در زمانی که جشنواره‌ای نیست ما می‌توانیم از شیوه‌های خلاق و نوینی استفاده کنیم که قصه برای مخاطب ما جذاب و شیرین و دلچسب باشد و اگر من به شخصه باشم نامحدود بودن در قصه‌گویی را بر می‌گزینم. این نامحدود بودن در قصه‌گویی ما خیلی کمرنگ شده. قواعد و اصول شاخه‌هایی که دارند تعریف می‌کنند دست و پا گیرست چرا که هر تغییری مستلزم یکسری سختی‌هاست. در قصه‌گویی تجدید نظر کنیم صرفاً منوط به این نباشد یک نفر متکلم وحده باشد.

پورمنصف: و کلام آخر
آقای کیانی مقدم:در پایان می‌گویم که زندگی ما آغاز قصه‌ است و قصه‌گویی چون خودمان راوی هستیم، پس سعی کنیم روایت کننده خوبی برای قصه‌هایمان باشیم.

پورمنصف: آقای کیانی مقدم از اینکه وقتتان رادر اختیار ما گذاشتید ممنونم، برای شما و شنوندگان عزیز لحظه‌های شیرینی را از خداوند منان خواستارم.

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *