چند وقتیست واژهی «شرافت» از روی میز مدیر سُر میخورد. روی زمین میافتد. زیر پای رهگذران سازمان له میشود. او هر بار که زیر دست و پای لهکنندگان میرود، با خود نجوا میکند:«کاش زیر پایشان را هم نگاه کنند. کاش برای توجه به زلم زیمبو سازمانی سردست نشکنند. کاش بیشتر از نوک بینیشان را ببیند.» واژهی «هیجان» که سه کنج اتاق قایم شده، نجوای او را میشنود. سریع خودش را به مدیر میرساند. آنقدر رژه میرود. که مدیر عصبانی میشود. یک سیلی محکم به صورت مدیر میزند. او یکه میخورد. واژهی «هوش» در موهای اسکاچی مدیر دست و پا میزند. در همین حین او خطاب به کارمندش با اخم و تندی میگوید:«بخش آموزش جدای بخش کارگزینیست. واحد معاونت پژوهشی را با معاونت دانشجویی یکی نگیر. همه نیاز به آموزش ندارند. تو چرا آنقدر بیشعوری؟!»
اینجا تداعی جملهای از کتاب رمان«ناتنی»، به قلم مهدی خلجی شد:«کلمهها روی تنم شلاق میزند.» دقیقاً شرافت با شلاق کلمهها روی تن مغایرت دارد.
از هوش شرافت برای شناسایی و آموزش رهبران آینده استفاده میکنند.
دین بولدینگ بر نیاز ضریب هوش شرافت در کنار هوش و هوش هیجانی تأکید کرد:«هوش شرافت به این معنیاست که یک فرد نه تنها نسبت به کارمندان و همکارانش همدلی دارد، بلکه تمایل واقعی برای مراقبت از آنها را نیزدارد… هوش شرافت به معنای تمرکز بر انجام درست توسط دیگران است.»
تداعی قسمتی از رمان«ناتنی» اثر مهدی خلجی شد:
دانشجویی که وارد کلاس میشود و اتفاقی میافتد و استاد فروغی چگونه حمایت میکند را در زیر باهم میخوانیم:
«بفرمایید… بفرمایید آقای فروغی همینطور براندازم میکرد پام گرفت به میز و با مخ رفتم توی شکم دختری که ردیف اول نشسته و مثلاً شش دانگ حواساش را به استاد داده بود. دختر بلافاصله خودش را کشید عقب.
برای او لابد دانشجویی بودم مثل دانشجوهای دیگر شاید نمونهی عالی دست و پا چلفتترینشان حالا باید چه کنم؟ کلاس تمام شد و هیچ چیز نفهمیده بودم. آقای فروغی با نگاهاش همدلی میکرد با من. همیشه بیشترین سئوالها را من کرده بودم. این بار اما ساکت بودم.»
بانگا گفت: «ضریب هوشی واقعاً مهم است. هوش هیجانی واقعاً مهم است. چیزی که واقعاً برای من مهم است هوش شرافت است.» او توضیح داد:«اگر بتوانید ضریب هوش شرافت خود را هر روز سر کار بالا ببرید، سازمان رابرای افراد بسیار دلپذیر خواهید کرد و افراد از بودن در آنجا و انجام کار درست لذت خواهند برد.»
کارولین کوئین در تعریف ضریب هوش شرافت به چهار اصل اساسی زیر اشاره میکند:
۱. فروتنی و همدلی را بپذیرید تا در مورد دیدگاهها و نیازهای مختلف بهرهمند شوید.
۲.با شفافیت، صادق بودن و پاسخگو بودن نسبت به خود و دیگران. وقتی مسئلهای آسان و یا سخت است، باصداقت رفتار کنید.
۳.مراقبت و احترام نسبت به همه داشته باشید.
۴.دیگران و جامعه را ارتقاء دهید.
اهمیت ضریب هوش شرافت
چه بین همکاران یا هم تیمیها باشد یا بین یک مدیر و زیردستان، سطح خاصی از رسمیت و حرفهای بودن الزامیاست. کارکنان از پیشینههای مختلف، باورهای مذهبی، ارزشها، گروههای درآمدی و غیره میآیند. هنگامی که فرهنگ استفاده بیشتر از هوش شرافت توسط رهبری سازمان تلقین و القا شود، احساس تعلق و اعتماد در میانکارکنان شکل میگیرد.این امر به کارکنان اطمینان میدهد که در مواقع بحران، رهبران تصمیماتی را برای منافع بیشتراتخاذ خواهند کرد.
کاربرد هوش شرافت
هوش شرافت در تعاملات بین فردی، بحثهای کلاسی و تعامل با آن سوی دیوارها کاربرد دارد.
هر وقت من به عنوان یک مدرس با فراگیرم قهوه یا چای نوشیدم و جویای کارهای غیر از تکالیف دانشگاهش شدم تقریباً شرافت را پایهگذاری کردم.
زمانی که از تعصبات خشک و بیجا دوری جستم. قدم در راه شرافت نهادم.
وقتی خوبیهای اطرافیان را دیدم و از آنها تعریف کردم و قدردانی را ابراز کردم. یعنی من در این هوش گام گذاشتم.
✍🏻صدف پورمنصف
آخرین دیدگاهها