آخرین مطالب

مدیریتی

تصمیم‌گیری چسبناک ذهنی

دیرینگ‌ دیرینگ…باعجله گوشی را از رو میز برمی‌دارد. -«قرار مصاحبه کنسل است.» +«من به این کار خیلی نیاز دارم. آخه چرا؟» -«مصاحبه که تضمینی برای

ادامه مطلب »
یادداشت‌های من

قصه‌ درمانی فرهنگی تربیتی

قطاری از لیوان‌ها گوشه‌ی خیابان خودنمایی می‌کرد. آرشا کوچولو گوشه‌ی مانتو مادر را کشید و  گفت: «مامان. مامان.» -«جانم» با انگشتش به سطل آشغال چند

ادامه مطلب »
تربیتی

تربیت‌ دینی‌وار

با چادر مشکی از راه رسید. مادربزرگ گفت: «چادرشو. فداش بشم.» آویسا کوچولو گفت: «روضه بودم.» مادربزرگ گفت:«چه کار کردی؟» دستان کوچکش را به قفسه

ادامه مطلب »
تربیتی

کنکورمندی یا توانمندی؟

«-مادر، به خدا تقصیر من نیس. من هیچ کاری نکردم.  -پس کی شیشه‌ی منزل غلامعلی خانو شکسته -من نمی‌دونم مادر… نمی‌دونم کی شکسته ابراهیم حرف

ادامه مطلب »