«-مادر، به خدا تقصیر من نیس. من هیچ کاری نکردم.
-پس کی شیشهی منزل غلامعلی خانو شکسته
-من نمیدونم مادر… نمیدونم کی شکسته
ابراهیم حرف میزند
-اصلاً معلوم نیس کی شیشهی منزلشو شکسته بیخود انداخته گردن خالد
به ابراهیم نگاه میکنم،سرش را میاندازد پایین.
چینووق میگوید
-ما داشتیم برای خودمون تو «کل خرابه» بازی میکردیم که یکهو اومد خالدو گرفت و زد»*
در فیلم سینمایی ایرانی آستیگمات، پدر به فرزندش گفت: «وقتی بچه بودم یه روز همسایه اومد در خونهامون به پدرم گفت: “پسرتون شیشهی منزل ما را شکست. “
پدرم اجازه نداد حرفش تمام شود یه کشیده خوابوند تو گوش من.
همسایه گفت:”این پسرتون نبود اون پسرتون بود!”»
حکایت مدیر دورهی متوسطهی دومست که میگوید: «من به دبیرانم دیکته کردم در قبولی کنکور باید بالاترین آمار را به خود اختصاص بدهیم. من از آنها نخواستم استرس و فشار روحی بر دانشآموزان وارد کنند.
من به آنها نگفتم اصول اخلاقی را در رفتارشان نادیده بگیرند.»
کیفیت یادگیری مهم است یا قبولی در کنکور؟
محیط پرتنش چه تبعات آموزشی دارد؟
قبولی در کنکور مهم است یا داشتن مهارت خاص؟!
عدالت آموزشی تا چه میزان از قربانسازی دانشآموزان در این مسئله حمایت میکند؟
اصلاً عدالتآموزشی در این امر محقق است؟
✍🏻صدف پورمنصف
__
*احمد محمود، همسایهها
آخرین دیدگاهها