فرهنگ‌ دوست یا فرهنگ‌گریز؟

«اگه کرمانشاهی اصیل باشه امروز نمیاد که عیش ما رو منقص کنه! کردا اهل دلند، عیش برهم زن نیستن.»*

«پس من بخودم حق می‌دهم که از تمام اصفهان فقط “تخت پولاد”گورستانش را دوست بدارم. دریای کور ، دریای مردگان ، سکوت ، ویرانی به زیباترین شکل آن. تخت پولاد را به این مختصر نمی‌‌توان شکافت.»**

به عنوان یک مدرس تا چه میزان با فرهنگ  و تاریخ مرزو بوم وطن آشنا هستید؟

به نظر شما برای ارتباط با شاگردان لازم است از فرهنگ زادگاهشان مطلع بود؟

به چه میزان آشنایی با فرهنگ زادگاه شاگردان می‌تواند در نوع ارتباط و تدریس  مدرس مؤثر باشد؟

اگر به فرهنگ شهر خاصی علاقه نداشته‌ باشید، چگونه با شاگردانی که از آن خطه هستند  رفتار می‌کنید؟

تفاوت‌های فرهنگی به چه میزان در غنای آموزش مؤثر است؟

آیا الگوی مناسبی برای ادای احترام به تنوع فرهنگی  برای جمع حاضر در کلاس هستید؟

  

✍🏻صدف پورمنصف

 

———

*مهشید امیرشاهی، مادران و دختران_دده قدم خیر، جلد۲، ص۱۵۸

**بهمن فرسی، زیردندان سگ، ص۵۲

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *