زیگزازاگ راه میرفت از روی جدول کنار جوی.
آقایی از روبه رو میآمد یک لحظه با صدای بلند که لرزشی هم در آن احساس میشد گفت: مراقب قدمهایت باشکه کجا میگذاری.کجا میروی؟
زیگزاگ میرفت. پای چپش یه لحظه خالی کرد خم شد. باز هم ادامه داد. زیگزاگ میرفت.
زیر لب میگفت: برای کارهای شرکت از همین جا شروع میکنم مهم نیست قبلا چه طور آغازیدم. الان کلینرمافزارهای مدیریتی جدید تولید میکنم. حالا قبلا این همه نیاز سنجی کردیم مگه به کجا رسیدیم؟! آدم بایدریسک پذیر باشد.
آقایی که از رو به رو میآمد نزدیکتر شد. کم و بیش حرفهایش را شنید.
لبخند زد و گفت: سازمان جوان همیشه نیمه پر لیوان را نمیبیند. باید از صفر شروع کرد. همیشه ریسک پذیریپاسخگو نیست.
او قهقه خندید. زیگزاگ روی جدول قدم بر داشت و گفت: مثل اون موقع که داد زدی گفتی مراقب قدمهایت باش،اگر حرفت را گوش کرده بودم از لذت الان محروم بودم.
زیگزاگ روی جدول میرفت. که پایش سر خورد. و با صورت داخل جوی آب افتاد. کاغذهایی که در دست داشت درآب جوی شناور شدند. صورتش به زبالههای داخل جوی آغشته شد. موشهایی که از زیر و روی او بالا و پایینمیرفتن و میگفتن ایوت «مدیریت»ایوت «از»ایوت «نقطه»ایوت «صفر». موش خرمایی از پشت سر موهایش راکشید و نیمه خم شد، صورتش را گاز گرفت و گفت: «ایوت. نقطه. ایوت شروع . ایوت. پایان . ایوت. ندونی. ایوت.همین بلا. ایوت. سرت میاد. ایوت. ایوت. ایوت.»
مدیریت از نقطه از صفر
دکتر محمد نقی ایمانی در زمینهی«مدیریت از نقطه صفر» معتقد است:«نقطه شروع و پایان را تعیین کنیم. اگر ندانیم نقطه شروع کجاست از هر کجا شروع کنیم به هیچ کجا نمیرسیم. هر نقطهای که برسیم فکر میکنیم مطلوب است.
از نقطه صفر باید شروع کنی. تعاریف اصلاح شده از موقعیت و نیازهای آن تهیه کنیم.
رک و صحیح باشیم. خودمان باید خوب باشیم تا یک تیم خوبی داشته باشیم. از حرافی بپرهیزیم. حرفمان در متن عملکردمان باشد.
منطقگرا باشیم. جانبداری نکنیم. اندیشهگرا باشیم. اگر چیزی را نمیدانیم بگوییم «نمیدانم»
هدف خردگرایی یا ارزشی؟ مراقب باشیم کجا قدم میگذاریم. هر نقطه پایانی، نقطه آغازست. تصور خودبینانه نداشته باشیم. در بند کاغذبازی بوروکراسی نیافتیم. تمرکز فکری و فعالیتهای عملی را از مسیر رسیدن به هدف موقعیت قرار دهیم.»
✍🏻صدف پورمنصف
آخرین دیدگاهها