چگونه از تفکر سیستمی در سازمان‌های آموزشی استفاده کنیم؟

مقدمه

دانشکده علوم تربیتی را تصور کنید که در آن، هر لحظه اتفاق‌های گوناگونی رخ می‌دهد. لوله‌های آب در یک قسمتی ترکیده. مدیر گروه،  پدرش فوت کرده و  برای خاک ‌سپاری سر پستش حاضر نیست.  یکی از اساتید گروه نامه استعفاء  خود را نوشته، دانشجویانش سرگردان در راهرو دانشکده سپری می‌کنن. اساتیدی هم در کلاسشان حضور دارن و به تدریس مشغول هستن. شلوغی راهرو برای کلاسشان مزاحمت ایجاد می‌کند. هر کدام از اتفاقات حاضر بر اتفاق دیگر تأثیر گذارست.  دانشکده ذاتن پیچیدگی خاصی دارد. ادرکات، هویت‌ها، فرهنگ و باورهای هریک از اعضاء بر آن تأثیر گذارست. در چنین مواقعی داشتن تفکر سیستمی راه‌گشاست.

در دیالوگی از فیلم «بزرگراه گمشده» نیز با تفکر سیستمی فردی که پشت تلفن ست به عنوان یک مدیر فعالیت می‌کند مواجه می‌شویم:

-۹نفر اینجا هستن. شما ۷ نفر از آنها را می‌خواهید. اگر دستمزد هریک را بپردازید می‌گذارم ۲تای دیگر را هم ببرین.

دیدگاه کل نگرایانه فرد نشانی از ذهنیت فلسفی اوست.  تفکر سیستمی رویکرد نوآورانه است برای آموزشی که به دنبال تغییرات اساسی در سیستم است.

ده فرمان برای کاربست روش سیستمی

خاکی در کتاب«مدیریت بهره‌وری» چنین بیان کرد:

۱.برای حفظ ثبات، باید تنوع  را از میان نبرد.

۲.حلقه مدارهای تنظیم کننده را نباید گشود.

۳.باید «نقاط حساس و مؤثر» را شناسایی کرده و مورد توجه قرار داد.

۴.باید با به کاربستن روش عدم تمرکز، تعادلها را دوباره برقرار کرد.

۵.باید برای سیستم‌، محدودیت‌هایی پدید آورد.

۶.ایجاد تضادهای هدفمند برای ایجاد وحدت لازم است.

۷.برای تکامل یافتن، باید در سیستم نفوذ کرد.

۸.باید تعیین هدفهای کلی را بر برنامه‌ریزی دقیق برای همه جزئیات، نرجیح داد.

۹.باید بتوانیم انرژی فرماندهی را به کار گرفت.

۱۰.باید به زمانی که برای دریافت پاسخ ضروری است توجه کرد.

مقایسه‌ای بین تفکر خطی و تفکر سیستمی

اکثر افراد تفکر خطی را با تفکر سیستمی اشتباه می‌گیرند که برای روشن شدن این موضوع به مقایسه هریک پرداختیم، ابتدا باید گفت اگر مدیری در جواب مشکل شکا فقط یک راه پیش رویتان گذاشت و از خر شیطان پایین نیامد در تفکر خطی او شک نکنید.

-در هر دو مسئله‌ای وجود دارد.

-در تفکر خطی مسئله «یک علت» دارد اما در تفکر سیستمی مسئله در قالب یک « موقعیت» مطرح است.

-در تفکر خطی مسئله یک راه‌حل خاص دارد. اما در تفکر سیستمی مسئله نیازمند چند راه حل است.

-در تفکر خطی راه‌حل می‌تواند بر حسب چگونگی تأثیرش با مسأله ارزیابی شود. اما در تفکر سیستمی حل مسئله تأثیراتی به جز آنچه برای مسئله مورد نظر ست همراه خواهد داشت.

-در تفکر خطی تمام پیش‌بینی در راستای حل مسأله صورت می‌گیرد. اما در تفکر سیستمی پیش بینی اثرات جانبی حل مسئله برایش مهم تلقی می‌شود.

-در تفکر خطی مسئله فقط در چارچوب نکات قابل پیش بینی ارزیابی می‌شود. در صورتی که در تفکر سیستمی از طریق تشخیص و سنجش آمیخته‌ای از نتایج پیش‌بینی شده و نشده مورد ارزیابی قرار می‌گیرد.

-در تفکر خطی راه حل پایدارست اما در تفکر سیستمی پس از دگرگونی وضعیت، راه حل پایدار نخواهد ماند.

سه عنصر کلیدی برای ایجاد یک رویکرد سیستمی برای رهبران آموزشی

سندرز و فارل (۲۰۲۱) در مقاله‌ای با عنوان«سه راه برای استفاده از تفکر سیستمی در آموزش عالی» چنین مطرح کردند:

۱.فراگیری از سراسر سیستم

در حالی که درک کامل و عمیق کل سیستم تقریباً غیرممکن است، مشارکت گسترده افراد از سراسر سیستم برایکمک به ایجاد یک درک مشترک ضروری است.

مثال: انتخاب عمدی افراد از سراسر سیستم برای گروههای کاری کلیدی

۲.مشارکت در طول فرآیند

در یک رویکرد سیستمی، معمولاً تعریف اولیه «مشکل» در طول زمان تغییر می کند، زیرا ما درباره علل و اثراتبالادستی و تأثیرات پایین دستی بیشتر میآموزیم.

۳.شناسایی و حمایت سازمانی

اطمینان حاصل کنید که هر گروه کاری دارای منابع کافی با مهارتها، پشتیبانی لجستیکی و چشم اندازی روشن ازمأموریت کلی و جدول زمانی تقریبی خود است.

چرا سیستم ها برای تغییر حیاتی هستند؟

یک رویکرد سیستمی به ما نشان میدهد که تغییر قابل توجه و پایدار همیشه شامل فرهنگ است، خواه تقویتکننده، چالش برانگیز و یا تغییر دهنده.

یک رویکرد سیستمی میتواند آنچه را که ما معتقدیم برای آینده امکان پذیر است، دوباره شکل دهد.

یکی از راه‌های دعوت به تفکر سیستمی، گرد هم آوردن صداهای مختلف برای ترسیم یک مشکل سیستمی است. اینمیتواند اهداف متعددی را برطرف کند:

-درک واقعی تری از سیستم فعلی ایجاد می کند.

-اجازه می دهد تا درک بیشتر افراد به اشتراک گذاشته شود و این افراد اکنون برای کمک به توسعه راهحلها سرمایهگذاری میشوند.

-پتانسیل باز کردن راه حل های بهتر برای ایجاد تغییر واقعی را دارد.

-برای همکاریهای آینده اعتماد ایجاد میکند.

نتیجه گیری

برای چالش‌های آموزشی غیرقابل حل به آن نیازمندیم. سیستم های آموزشی عادلانه تر، انعطاف پذیرتر و سازگارترمی‌نماید. مسلمن به تنهایی مورد استفاده قرار نمی‌گیرد باید در کنار سایر رویکردها و استراتژی‌ها از آن بهره برد.

تفکر سیستمی نیازمند تعهد مداوم به یادگیری و همکاری است. ممکن از توسعه ظرفیت مربیان و رهبران آموزشیبرای تفکر سیستمی و ایجاد فرصت هایی برای همکاری بین بخشی و ایجاد مشترک راه حل ها استفاده شود.

✍🏻صدف پورمنصف

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *