آموزه‌هایی از تجربه یک کارورزی در مدرسه

در مقطع کارشناسی بودم که ۶۸ ساعت کارورزی در مدرسه داشتم.  قبل از انتخاب مدرسه و وارد شدن باید از دانشگاه مجوز تهیه می‌کردم. بماند که دبیرخانه دانشگاه نام مرا «صدف‌پور» و نام خانوادگی‌ام را «منصف» تایپ کرده بود. از دانشگاه با چنین دم و دستگاهی بعید بود چنین اشتباه‌ مضحکی. آن زمان مثل الان دانشگاه خلوت نبود. باید هر قسمت در صف می‌ایستادی تا کارت راه بیافتد. بعد از تحمل صف طولانی دوباره برگشتن و اصلاح اسم کردن طاقت‌فرسا بود. خلاصه هر طور شده دوباره در صف ایستادم. این بار نامم را «منصف» و نام‌خانوادگی‌ام را «صدف ‌پور» تایپ کردند. حالا گوش‌هایشان ناشنوا بود یا چشمانشان نابینا، دقیقن نمی‌دانم. وقتی آقایی که مهر می‌زد با آن سیبل‌های کلفتش گفت: «صدف پور بیا برگه‌ات رو بگیر. »

گفتم: «آقا من صدف پورمنصف هستم. بازم که اشتباه تایپ کردید.»

  با صدای بلند گفت: «ولش کن،مدرسه  که رفتی بگو فامیلیت چیه؟» 

خلاصه سرتان را درد نیاورم، این مجوز خود داستانی بود برای اینکه به مدیر مدرسه بگویی من فامیلیم و اسم کوچکم با آنچه در کاغذ دانشگاه نوشته متفاوت است. آخر هم در نامه مدیر به استاد برای اینکه تأیید کند ۶۸ ساعت را گذراندم سر نام و نام‌خانوادگی‌ام به چونه زدن افتادم. مدیر می‌گفت: «از کجا بدانم که صدف پورمنصف شما هستید و فرد دیگری نیست که گواهی ۶۸ ساعت را برایش اخذ می‌کنی.  همان نامی که در برگه دانشگاه ذکر شده را لحاظ خواهم کرد. » وقتی در نهایت برگه را خدمت استاد بردم. استاد گفت:« برو نام و نام‌ خانوادگیت را در برگه اصلاح کن.» روز از نو و روزی از نو.  استاد نکته سنج را راضی کردن خود نیز حکایتی بود.

دبستان دخترانه شفاعت در خیابان دولت منطقه ۳ تهران را برای کارورزی انتخاب کرده بودم. هرچی فکر کردم متأسفانه نام مدیر خوش‌روی مدرسه را به یاد ندارم.  باید۶۸ ساعت گذراندن  در مدرسه را برای استادم سرکار خانم دکتر افسانه صابر گرگانی گزارش تهیه می‌کردم و می‌بردم.

در مرحله اول ورودی مدرسه بسیار زیبا بود. یک پاسیو داشت در سمت راست و یک حوضچه کوچولو به رنگ سفید و آبی. گل رز قرمز هم در کنار برگ‌های سبز آن پاسیو خودنمایی می‌کرد.

سپس وارد راهرو می‌شدی، بعد از آن دفتر مدیر بود. تا اون موقع دفتر مدیریت به شکیلی دفتر ایشان ندیده بودم. پرده‌هایی با والن‌ قهوه‌ای و طلایی زیر پرده حریر سفید جلب توجه می‌کرد. میز و صندلی مدیر هم ست پرده‌ها بود. خانم مدیر مانتو و شلوار آبی نفتی بر تن داشت و مقنعه مشکی زده بود. اونقدر خوشرو بود که من شیفته‌ ادب و اخلاقش شدم. بارها آرزو کردم کاش معلم این مدرسه بودم. استقبال گرمی کرد. صندلی کنار دستش گذاشت و من را گفت اونجا بنشینم. سپس پرسش را آغازید. قرار ۶۸ ساعت اینجا چه کار کنی؟!

من گفتم: باید از در ورودی تا شیوه تدریس معلمان برای استادم گزارش تهیه کنم.

ایشان هم لبخند زد و گفت: «در خدمتم.»

به معاون مدرسه گفت: «هرچه خواستن در اختیار ایشان بگذارید همکاری‌های لازم را با او داشته باشید.»

زنگ تفریح بود، از معاون خواستم به حیاط مدرسه بروم. معاون مرا به حیاط برد. فضای حیاط اونقدر جذاب بود برایم که محو تماشای آن ایستادم. دورتا دور حیاط اتاق قرار داشت. هر اتاق یک کلاس بود. یه قسمتی هم سمت چپ چندتا پله می‌خورد دوباره یک کلاس دیگر قرار داشت. چند کلاس هم در فضای داخلی ساختمان بود که با حدود ۱۸ یا ۲۰ پله به آن می‌رسیدیم.

روز اول از مدیر خواستم مدرسه و کلاس‌های آن چند متر ست؟

مدیر لبخندی زد و گفت: برو متر کن. باورتون میشه در خواست متر کردم و شروع به متر زدن مدرسه کردم. تا جایی که از یه بلندی پرت شدم پایین. مانتو و شلوار لی قهوه‌ای رنگ پوشیده‌بودم. اون موقع از این شلوار لی پاچه گشادها تازه مد شده بود. بعدم شلوار و مانتو لی‌ها مثل امروز پارچه‌ای نازک نبود. کلفتی خاص خودش رو داشت. چنان پرت شدم که  شلوار لی‌م سر زانوش پاره شد و پام پر خون شد. از صدای گروپ من مدیر و معاون به حیاط اومدند. معاون مرا به اتاق بهداشت برد. برایم دوا گلی زدن و  سر زانوم را پانسمان کردند.

مدیر گفت: برو خونه فردا بیا.

من قبول نکردم با همان درد و ناراحتی ادامه دادم.

مدیر رو به معاونش کرد و گفت: «خدا به دادمان برسد این از اون دانشجو کله‌خراباست که تا ریز ریز همه چی رو در نیاره ول کن نیست.»

هر روز به مدرسه اومدم از در و دیوار مدرسه عکس گرفتم. از تمام تابلو اعلانات نمونه‌ای تهیه کردم. به کلاس معلم‌ها رفتم . روش تدریس آنان را مو به مو نوشتم. صبح‌ها سر صف حضور پیدا می‌کردم. تا جایی که دانش‌آموزان می‌اومدن برام نقاشی می‌آوردن و ازم استقبال می‌کردند. کار به جایی رسید که تمام برنامه‌های روز دانش‌آموزشان را به من سپردن که کادو‌ها و تزئینات را انجام بدهم.

آخر سر مدیر مدرسه خواهش کرد برو من ۶۸ ساعت رو می‌نویسم تو از سیر تا پیاز این مدرسه چه می‌خواهی؟!

به خاطر دارم گزارش من از مدرسه ۵۰۰ صفحه بود. به اصرار مدیر ۲ ساعت باقی مانده را نرفتم. اما او می‌گفت تو بیش از این حرفا در این مدرسه ماندی و به ریزترین نکته‌های مدرسه پرداختی.

نکات کاورزی در مدرسه

برای کاوروزی در مدرسه به نکات زیر توجه کنید:

-ورودی مدرسه

۱-نام مدرسه در کاشی یا تابلو مناسبی قرار داشته باشد.

۲-در ورودی جذاب باشد مناسب با سن دانش‌آموز ابتدایی یا متوسطه دوره اول یا دوم باشد.

۳-رنگ آمیزی در ورودی را دقت فرمایید.

۴-استفاده از گیاهان مناسب در ورودی مدرسه سبب جذابیت خاصی برای دانش‌ آموزان می‌شود.

۵-وجود سایه بان و باران گیر در فضای ورودی علاوه بر ایجاد آرامش از ورود فوری کودکان به بیرون جلوگیری می‌کند.

۶-مکانی را برای تجمع اولیا در بیرون از مدرسه در نظر گرفت که از بی نظمی جلوگیری کرد.

-حیاط مدرسه

۱-فضای سبز داشته باشد.

۲-فضای بازی آزاد برای دویدن، غلت زدن داشته باشد.

۳-نیمکت برای استراحت و گفت‌وگوی دانش‌آموزان داشته باشد.

۴-فضایی برای مراسم صبحگاهی داشته باشد.

۵- از فضای ورزشی مناسبی برخوردار باشد.

۶-از ساخت آبنما کم عمق در حیاط مدرسه غافل نشویم .

-پارکینگ

برای کادر مدرسه پارکینگ مناسب لحاظ شود.

-راه پله‌ها

۱-وجود نرده‌ها ضروری ست.

۲-روی جزئیات پله‌ها باید تأکید شود. از رنگ مناسب برای دست اندازها بهره برد. از نقپش مناسب برای نرده‌ها غافل نشویم.

۳-ارتباط مستقیم پله‌ها با فضای بیرون برای تخلیه سریع مدرسه در هنگام خطر.

۴-طوری فضا طراحی شود که حداکثر ۸کلاس از یک راه پله بهره ببرند.

۵-طراحی پله‌ها طوری صورت گیرد که دانش آموزان با کیف و وسایلشان باعث تراکم نشوند.

-راهروی مدرسه

۱-به چه میزان از تابلو اعلانات استفاده کردند؟

۲-اطلاع رسانی دقیقی در تابلوها صورت گرفته؟

-آزمایشگاه

وجود آزمایشگاه الزامی ست.

کتابخانه

۱-دکور و تزئین کتابخانه  از جذابیت لازم برخوردار باشد.

۲-از تعدادی صندلی و میز مناسب برای مطالعه این مکان برخودار باشد.

۳-نور کافی برای مطالعه وجود داشته باشد.

نمازخانه

۱-از فضای فرهنگی مناسب برخوردار باشد.

۲-تهویه مناسب هوا در این مکان صورت بگیرد.

-اتاق مشاوره

۱-اتاق مشاوره باید مجزا و زیبا باشد.

۲-از رنگ مناسب برای شادی و آرامش افرادی که در این مکان حضور می‌یابند استفاده شود.

-کلاس درس

۱-ابعاد یک کلاس نباید بیش از ۸ متر باشد.

۲-طول کلاس باید متناسب با حرکت عرضی چشم باشد .

۳-فاصله میز جلو با تابلو کلاس حداقل۲/۲۰ متر باشد.

۴-بیش از ۳۰ دانش آموز نداشته باشد.

۵-نور کلاس مناسب باشد.

۶-از نظر ایمنی در کلاس باید رو به بیرون باز شود.

۷-باید صندلی‌ها متناسب با جثه دانش آموز باشد.

۸-از رنگ مناسب برای صندلی و میز و دیوارها بهره برد.

-پرچم 

به اهتزاز در آمدن پرچم کشور در حیاط مدرسه نشانه فلسفه حاکم و جهان بینی آن مدرسه ست.

-بخش اداری

۱-شیوه‌ی اداره کردن مدرسه

۲-ذهنیت فلسفی مدیر مدرسه

۳-نحوه‌ی ارتباط مدیر با خدمه، معلمان، معاونان، اولیای دانش‌آموزان.

-بخش آموزش خانواده

چقدر به آموزش خانواده‌ها در این مدرسه اهمیت داده می‌شود؟

-بررسی ارکان شورای مدرسه

معلمان

۱-شیوه‌ی تدریس معلم

۲-نحوه‌ی ارتباط با دانش آموز، اولیای او، مدیر و معاونان و معلمان دیگر

۳-وضعیت ظاهری معلم

-دانش آموزان

از دانش آموزان بپرسید: «از چه چیزهای مدرسه راضی هستند و از چه چیزهایی ناراضی؟»

-اولیای دانش آموزان

از رضایت اولیاء در مورد کادر آموزشی و اداری سوال کنید. مشکلات را از اولیاء  ریشه‌یابی کنید.

-سریدار مدرسه و بوفه

مشکلاتشان را بشنوید.

به عنوان نکته پایانی نکته سنجی همیشه همه جایز نیست، گاهی آدم‌ها رو مستأصل می‌کند. آرامش را از انسان سلب می‌کند.

✍🏻صدف پورمنصف

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *