۱.اشتیاق زیاد
هزار سال پیش، تنها مردمی که توانستند یک ملت یا منطقهای از جهان را تغییر دهند، پادشاهان بودند. صد سال پیش، این صنعتگران بودند. امروزه، هر کسی که به اندازه کافی اشتیاق داشته باشد، میتواند یکی از چالشهای بزرگ جهان را بپذیرد و با استفاده از فناوریهای نمایی، میتواند آن را حل کند.» این سخن آغازین پیتر دیاماندیس در مجمع جهانی اقتصاد در سال ۲۰۱۵ بود.
برای معلمی نکته اول اشتیاق ست. اگر علاقمند نباشیم چطور میتوانیم فراگیران را علاقمند کنیم.
باید از تدریس و تعامل با فراگیر لذت ببریم. این اشتیاق را فراگیر از رفتار ما درک میکند. چقدر از ایدههای جدید دانشآموزان یا دانشجویانتان حمایت میکنید؟! تامپسون میگوید:« اشتیاق تنها چیزی ست که نمیتوان آن را جعل کرد.»
برای تدریس پرشور در قدم اول بر اساس تجربه باید نوشت. یک معلم باید یک نویسندهی خوب باشد. در موضوع تدریس باید به دنبال واژهها بود. بعد ارتباط با واژهها، باید ابتدا آنها را با مسائل ساده مطرح کرد. در حوزه مورد نظر علاوه بر کتاب، پادکست و فیلمی هم اگر بود حتمن پیگیر باشید. با اساتیدی که در زمینه تدریس شما فعالیت دارند گفتوگو کنید. تبادل نظر میتواند بر اشتیاق شما بیفزاید.
اگر من معلم نتوانم با موضوع تدریسم ارتباط برقرار کنم، قطعن نمی توانم اشتیاق لازم را برای فراگیرم داشته باشم.
استادی که از روی جزوه دیکته میکند مسلمن اشتیاق لازم را برای تدریس و تعامل با دانشجویان ندارد.
از دیدگاه من اشتیاق مثل پنیر پیتزا میماند هر چه آن را بکشی کش میآید، بدون وجود آن پیتزایی شکل نمیگیرد. پس رکن اصلی یک تدریس مؤثر اشتیاق مدرس قلمداد میشود.
۲.اشتراک دانش
یک روز استاد علی خاتمی سر کلاس گفت: «هنر آن است که آموختههای خود را با دیگران به اشتراک گذاشت نه کتابی که سخنانم را تکمیل میکند مستور کنم. برخی دانشجویان جزوههایشان را چنان دودستی چسبیدهاند که نسیم چه عرض کنم طوفان هم نمیتواند آن را ببرد!»
لوییلمور چنین بیان میکند:«دانش مانند پول است؛ برای اینکه ارزش داشته باشد باید در گردش باشد و دانش همچو پول در گردش میتواند از نظر کمیت و ارزش افزایش یابد.»
دانش مانند یک الاکلنگ است که باید دو کفهی آن کسی برای نشستن باشد تا به جریان افتد و گرنه بازی شکل نخواهد گرفت.
به عنوان یک مدرس برای دانشتان نقش رودخانهای یا یک کتاب غبارگرفته؟!
۳-هر چیزی را با نمره نگاه نکنید.
برای هر کاری نمره در نظر گرفتن جایز نیست. خصوصن در دانشگاه، حضور را ۲ نمره در نظر میگیرید که چه اتفاقی بیافتد؟ مثلا دانشجوی با نظمی تربیت شود؟!
۴-برقراری جلسات تعاملی در کلاس
این امر سبب درک فرآیند تفکر دانشجو میشود. حمایت شما میتواند سبب درگیری آنها با مطالب درسی شود. از فناوری هم برای تعاملی کردن کلاس میتوان بهره برد. مثال ویدئوی آموزشی.
یادگیری تعاملی مثل میل کردن یک فنجان قهوهی اسپرسو داغ در میان برف و کوران است. دلچسب و گرم و اما طعم تلخی که شیرینیش مداوم ست.
۵-طراحی بازیهای متعدد
بازیهای متعدد در طول تدریس ارائه دهید. با ارائه بازی در کلاس به فراگیر میآموزید که چگونه یک مسئله حل میشود. بازیها ایجاد انگیزه میکند. فرآیند تفکر را تقویت میکند. توانایی استدلال را افزایش میدهد. به دانش موجود میافزاید. استرس را کاهش میدهد.
۶-بینش اجتماعی
فرض کنید استاد دانشگاهی هستید که در فضای آکادمیک به آنچه میپردازید با بیرون از فضای آکادمیک کیلومترها فاصله داره. کتابی را باید تدریس کنید که از گروه خاصی ست و مجبورید با توجه به آیین نامه دانشگاه به تدریس آن کتاب بپردازید. درصورتی محتوای کتاب با مسائل به روز جامعه فرق دارد. در محتوای کتاب بیان شده اگر موی گربه به لباس نمازگزار بچسبد، نماز شخص درست نیست. درصورتی که در جامعه تنها حیوانی را که نگهداری آن در خانه بیعیب و مسئله شرعی میپندارند گربه ست. و اخیرن هم مراجع موی گربه را حلال اعلام کردند. این تضادها در آموزش را باید چطور به آن پرداخت.
محمدرضا گرایلی در کتاب«راهنمای عملی برنامهریزی درسی» جلد اول چنین بیان میکند:« معلم باید از یک بینش اجتماعی قوی برخوردار باشد. لایههای درونی رفتارهای اجتماعی را درک کند. فهم درست ارزشهای اجتماعی مشترک در جامعه به بصیرت اجتماعی نیاز دارد.» دقیقن به نکتهای اشاره کردند که باید در یک معلم حرفهای ملاحظه شود. یک معلم باید فضای اجتماعی بیرون را با درون محیط آموزشی به خوبی شناسایی کند. تفاوتها را در فضای تربیتی لحاظ کند.
۷-تفکر خلاق
فرض کنید معلمی هستید که در کلاس درس باید مطابق با استانداردها عمل کنید. برای حل یک مسئله ریاضی راهحلهای جدید را نمیپذیرید. مسیر حل یک مسئله باید مطابق با آنچه از بالا دستور رسیده صورت پذیرد. در این صورت آزمون و خطایی شاگردانتان نخواهند کرد. خلاقیت جرقه نخواهد خورد.
شما حتی میتوانید در فضای آکادمیک برای ارائه کنفرانسها دانشجویان را به خلاقیت تشویق کنید. پاورپوینت ساده را نپذیرید. حتی میتوانید از آنها فیلم کوتاه مرتبط با محتوای ارائه شده بسازند.
نیکول کروگر (۲۰۲۲) در مقاله با عنوان «۵ دلیل برای اینکه آموزش خلاقیت پیش از پیش مهم است» به نقل از لیانگابورا، دانشیار روانشناسی و مطالعات خلاق در دانشگاه بریتیش کلمبیا میگوید: «سرعت تغییرات فرهنگی سریعتراز همیشه در حال افزایش است. در برخی از سیستمهای بیولوژیکی، زمانی که محیط به سرعت در حال تغییر است، میزان جهش افزایش می یابد. به طور مشابه، در زمانهای تغییر، باید سطوح خلاقیت را افزایش دهیم، برای تولیدایدههای نوآورانه که ما را سرپا نگه میدارد.»
تحقیقات نشان میدهد خلاقیت یک ضرورت تکاملی در دنیای تکنولوژی محور ست. در واقع یکی از مهارتهای ضروری انسان تلقی میشود.
۸.تفکر انتقادی
فرض کنید استاد دانشگاه هستید، پس از سلام و احوالپرسی با دانشجویان یک داستانک کوتاه با عنوان «نیمروزی با پدربزرگ» را میخوانید:
پدربزرگ: پرده رو بکش رو به رو پیدایی.
نوه: اوه، کی ما رو میبینه.
–چی گفتی؟
+[بلندتر از قبل میگوید]کی ما رو میبینه؟!
–یواش حرف بزن ببینم چی میگی.
+زمزمه میکند: عجب این همه بلند حرف زدم نشنید حالا یواش چی بگم. آرام میگوید: کی ما رو میبینه؟!
–همسایهها
+[جیغ میزند.]جلل الخالق شنید. پدرجون لباسم که پوشیده ست و این دو شیوید مو هم چه به درد همسایهمیخوره که ببینه؟! پس این ایرانتهای بالای دیوار مال چیه؟!
-[اخم میکند.]پرده رو بکش.
+چشم.
[از جایش بر میخیزد پرده را میکشد.]
–مادربزرگت رو ببین عینک رو کجاش زده؟
+اوه، چه خوشتیپ کرده. بالا سرش زده.
–انگار دختر ۱۸ سالس.
+به عینک مادربزرگ هم گیر میدی؟!
–تنها نره، یکی باهاش بره. ببین کجا میره؟
+یعنی تو این سن هم تنها نره؟[در دلش میگوید خفهامون کردید با این تعصبهای بیجا.]
–تنها نره، یکی باهاش بره.
استاد پس از این که داستانک را تعریف کرد. از دانشجویان پرسید برای گذر از پل تعصب به چه تفکری نیازمندیم؟
یکی گفت: تعصب خطاست.
دیگری گفت: تعصب درست نیست، غیرت باید داشت.
دانشجوی کنار پنجره گفت: همهی ما ضعف در انتقاد داریم.
استاد با خودکارش روی میز و گفت: آفرین بر شما.
کلمهی کلیدی امروز «تفکر انتقادی»ست.
به بیان ساده، تفکر انتقادی فراگیر را ملزم میکند که در تجزیه و تحلیل عینی یک موضوع شرکت کند و اطلاعاتموجود را برای قضاوت ارزیابی کند.
تفکر انتقادی نیازمند یک رویکرد سیستماتیک برای ارزیابی اطلاعات جدید است. این امر ما را تشویق میکند تا درمورد دانش خود و اینکه چگونه به نظراتی که داریم میرسیم و تصمیماتی را که میگیریم، سؤال کرده و تأمل کنیم.
دکتر حسن شعبانی در کتاب«روش تدریس پیشرفته» مهارتهای تفکر انتقادی به نقل از بیر چنین نام برد:
«-تمایز قائل شدن بین حقایق تأیید شده و ادعاهای ارزشی
-تمایز قائل شدن بین اطلاعات مربوط و نامربوط، ادعاها یا دلایل
-تعیین درستی و دقت حقیقی عبارتها
-تعیین اعتبار منابع
-تعیین ابهامهای ادعاها یا مباحثهها
-تعیین مفروضات معین نشده
-کشف تمایل و تعصب
-تعیین سفسطههای منطقی
-تشخیص تناقضات در استدلال
-تعیین قوت یک بحث یا ادعا»
در جای دیکر کتاب « روش تدریس پیشرفته» چنین نوشته شده است:«عوامل بسترساز تفکر انتقادی را میتوان در موارد زیر نام برد:
-دانش:اندیشهها به دانش وابسته است. مهارت در یک دانش و تسلط برآن از عناصر اصلی موفقیت تفکر انتقادی در آن زمینه است.
-منش یا مشرب:مک پک منش را «تردید منطقی» یا «معلق ساختن خردمندانه توافق» مینامد، یعنی آمادگی برای بررسی جایگزینها، نه طرد بیچون و چرای همه چیز. در فرآیند تفکر انتقادی اسنادها مهم است. آمادگی برای تردید باید معقولانه و خردمندانه باشد. هیچگاه کسی با طرد همه چیز، متفکر منتقد نخواهد شد. تردید مانند اشتیاق یا عدم تعقل یک مهارت نیست، بلکه یک منش است.
-اقتدار: توانایی و آمادگی برای تمرین تفکر انتقادی در موقعیت خاص در فرآیند عمل با دشواریهایی همراه است. متفکران منتقد اهل مباحثه و پر سر و صدا هستند. آنان موتور جامعه را به حرکت در میآورند. در نظامهای آموزشی، سلسله مراتب اداری و آییننامهها پرورش تفکر انتقادی را محدود مینماید و به سختی میتوانند بین خطوط کاوشگری ضمنی و خطر کردن گام بردارند. موقعیتهای به دست آمده برای فراخ اندیشی و چالش را از بین میبرد. تا زمانی که بحث نمره مطرح باشد، عامل اقتدار معلمان در آن گنجانده شده ست و انتظار نمیرود تفکر انتقادی در بستر مناسب در کلاس درس رشد کند.»
در سایت «ایدههای آموزشی نوآورانه » ده استراتژی پویا برای پرورش تفکر انتقادی در کلاس درس مطرح شده است که عبارت است از:
۱.پرسش سقراطی: با به کارگیری پرسش سقراطی، فراگیران را تشویق کنید تا در بحثهای متفکرانه شرکت کنند. اینروش با پرسیدن سؤالهای باز شکل میگیرد. به کاوش عمیق تری در مفاهیم کمک میکند. به فراگیران کمک میکندتا مهارتهای تحلیلی و استدلالی را توسعه دهند.
۲.حل مسئله در دنیای واقعی: مسائل دنیای واقعی را در برنامه درسی ادغام کنید، به فراگیر اجازه میدهد تامهارتهای تفکر انتقادی را در موقعیتهای معتبر به کار گیرد. این رویکرد عملی، توانایهای عملی حل مسئله راتقویت میکند و خلاقیت را تشویق میکند.
۳.مناظره و بحث: مناظرهها و بحثهای کلاسی را سازماندهی کنید تا فراگیران را در معرض دیدگاههای مختلف قراردهید. این نه تنها تفکر انتقادی آنها را تقویت میکند، بلکه به آنها میآموزد که چگونه استدلالهای متقاعدکنندهبسازند و دیدگاههای جایگزین را در نظر بگیرند.
۴.مطالعات موردی: از مطالعات موردی در زمینههای مختلف برای ارائه سناریوهای پیچیده استفاده کنید. این امرفراگیران را برای تجزیه و تحلیل اطلاعات، شناسایی مسائل کلیدی، و پیشنهاد راهحلهای مؤثر و پرورش تفکرانتقادی در زمینههای خاص به چالش میکشد.
۵.خواندن و نوشتن انتقادی: بر مهارتهای خواندن و نوشتن انتقادی تأکید کنید. فراگیران را تشویق کنید تا متون راتجزیه و تحلیل کنند، استدلالهای اصلی را شناسایی کنند، شواهد را ارزیابی کنند، و افکار خود را به طور منسجم بهصورت نوشتاری بیان کنند. این امر هم مهارتهای تحلیلی و هم مهارتهای ارتباطی را افزایش می دهد.
۶.نقشه مفهومی: نقشه مفهومی را به عنوان یک ابزار بصری برای کمک به فراگیران در سازماندهی افکار و روابط بینایدهها معرفی کنید. این تکنیک توانایی آنها را برای دیدن تصویر بزرگتر و درک به هم پیوستگی مفاهیم افزایشمیدهد.
۷.یادگیری مبتنی بر مشکل (PBL): رویکردهای یادگیری مبتنی بر مشکل را پیاده سازی کنید، جایی که فراگیران برایحل مسائل پیچیده به طور مشترک کار می کنند. این روش تفکر انتقادی، کار گروهی و کاربرد دانش را درموقعیتهای دنیای واقعی ترویج میکند.
۸.فعالیتهای ناهماهنگی شناختی: فراگیران را در فعالیتهایی درگیر کنید که ناهماهنگی شناختی را تحریک میکندو باورها یا فرضیات موجود آنها را به چالش میکشد. این ناراحتی بررسی و تأمل انتقادی را تشویق میکند و منجربه رشد فکری میشود.
۹.توسعه فراشناخت: فراشناخت را با ترغیب فراگیران به تأمل در فرآیندهای تفکر خود تقویت کنید. آنها را تشویقکنید تا نحوه برخورد با مشکلات، تصمیم گیری و حل چالشها را تجزیه و تحلیل کنند و خودآگاهی و اصلاح خود راارتقا دهند.
۱.سناریوهای ایفای نقش: سناریوهای نقش آفرینی را ایجاد کنید که فراگیران را ملزم میکند در دیدگاهها یا نقشهایمختلف قدم بگذارند. این رویکرد همدلی و توانایی تحلیل موقعیترا ها از دیدگاههای متعدد تشویق میکند ومهارتهای تفکر انتقادی کلی را تقویت میکند.
بنابراین:
-تفکر انتقادی به فراگیران کمک میکند تا گندم را از کاه فیلتر کنند، از نظر عقلانی.
-توسعه مهارتهای قوی تفکر انتقادی به فراگیران کمک میکند تا دادههای مشکوک را حذف کنند و تنها قویترین وقابل اعتمادترین اطلاعات را باقی بگذارند.
–تفکر انتقادی کمک میکند تا از این طریق از پل تعصب (خودمان و دیگران) عبور کنیم تا از دستکاری یا اسیراحساسات خود بودن جلوگیری کنیم. این امر یکی از مهارتهای ضروری در عصر حاضر تلقی میشود.
۹.صبر
استاد وارد کلاس میشود. دانشجویی در انتهای کلاس صدای میو میو در میآورد. استاد میگوید: صدا از انتهای کلاس بود، چه کسی چنین کاری کرد؟
همهی دانشجویان سکوت میکنند.
استاد گچ را از روی میز بر میدارد و تا میخواهد روی تخته بنویسد دوباره صدای میو میو میآید. این بار با عصبانیت میگوید: تا خودش را معرفی نکند سرکلاس نمیمانم. گچ را روی میز میگذارد و کیفش را از روی میز بر میدارد و از کلاس خارج میشود.
به دفتر گروه مراجعه میکند. ماجرا را برای مدیر گروه بازگو میکند. مدیر گروه با حراست تماس میگیرد. پای حراست به کلاس باز میشود. آن جلسه کلاس با جدیت و به سبک سنتی اداره میشود.
اگر استاد صبوری بود و لحن ملایم داشت. بالاخره دانشجوی مورد نظر را شناسایی میکرد و ارتباط برقرار میکرد. مشکل را ریشهیابی میکرد.
آیهی «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ ۚ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ » (بقره/۱۵۳)
ای اهل ایمان، (در پیشرفت کار خود) از صبر و مقاومت کمک گیرید و به ذکر خدا و نماز توسل جویید که خدا باصابران است.
در قرآن کریم نیز به صبر توصیه شده است.
در سایت«این دات ایندد» صبوری معلم را یکی از مهارتهای توسعهی حرفهای معلمان میداند. و چنین بیان میکند:«معلمان همه سطوح باید بدانند که کلاسهای درس آنها نشان دهنده انواع زمینه های فرهنگی، سبکهای یادگیری و تواناییهای فکری است. فراگیران متعهد احتمالاً بیشتر به بحث کلاس کمک میکنند و راحتتر خواهندبود، اما بسیاری از فراگیران چالشهای دیگری مانند درگیریها و اختلالات را ارائه میکنند. معلمان باید بتوانند درچنین شرایطی خونسردی خود را حفظ کنند و در عین حال تعادل بین انتظارات خود و شخصیت منحصر به فرد فراگیران را حفظ کنند.
نحوه رشد: صبر یک ویژگی شخصیتی است که ذاتاً در افراد یافت میشود. با این حال، شما میتوانید با شناسایی احتمالات برای رفتار تکانشی و نظارت بر آنها به طور آگاهانه صبر و شکیبایی خود را توسعه دهید.»
۱۰.مهارتهای حل تعارض
جلسهی اول کلاس اول ابتدایی که با پدرم به دبستان فردوس رفتم، در تمامی لحظههایی که در صف ایستادم حواسم پیش پدرم بود. وقتی از زیر قرآن خانم ناظم ردم کرد. باز هم برگشتم عقب را نگاه کردم به پدرم گفتم: «تو هم بیا.»
خانم ناظم اجازه داد تا کلاس پدر من را همراهی کند. وارد کلاس شدم. خانم نشاطی معلم کلاس اول ابتداییام گفت: «نه دیگه اینجا جای شما نیست، پشت پنجره بایستید.»
آنجا بود که گریه امانم را برید. تمام ساعت کلاس را مظلومانه اشک میریختم. به شدت به مادرم وابسته بودم. چون مادرم باید از برادر دوماههام مراقبت میکرد. همراه من برای اولین بار جایی نیامده بود. به خاطر همین به بودن پدرم در کلاس هم راضی شده بودم. اما خانم نشاطی اجازه نداد. آن روز تمام ساعتها به گریه گذشت. معلم نتوانست مرا آرام کند.
در سایت « این دات ایندد» مهارتهای حل تعارض را نیز یکی از مهارتهای توسعهی حرفهای معلم قلمداد میکند. و چنین بیان میکند: «دربخشی از مسئولیتهای معلم توانایی مدیریت اختلافها و تعارضها در کلاس درس است. معلمان کودکان کوچکتر ممکن است بر سر اشتراک منابعی مانند کتاب، بازی یا اسباب بازی با تعارض مواجه شوند. معلمی که توانایی حل تعارض را به خوبی توسعه داده است، برای در نظر گرفتن هر دیدگاه و رسیدن به یکمصالحه، صبر و گوش دادن فعال نشان می دهد.
نحوه توسعه: به هر تعارض به عنوان فرصتی برای از بین بردن برخی از آموختههای مثبت نگاه کنید. اطمینان حاصلکنید که بحثها به بحث تبدیل نمیشود. به فراگیران بیاموزید که احترام متقابل را برای همسالان خود حتی درمواقع درگیری پرورش دهند.»
۱۱.اهل مطالعه
دکتر محمود عنایت در کتاب«راپرتها» میگوید:«حرف یکی از افاضل اساتید دانشگاه است در یک کنفرانس علمی که معنای « فئودالیسم» در حقیقت همان« گاوبندی» است چون صدایی که گاو از خودش در میآورد چیزی شبیه« فو» است که تدریجا به «فئودال» و«فئودالیسم» تکامل یافته است. حقیر کوچکتر از آنست که ایرادی به سخنان یک استاد بگیرد و چه بسا که ارتباط لغوی« گاو» و«فئودالیسم» محل هیچ نوع تردید و تشکیکی نباشد اما نگرانی بنده از اینست که چنین نظریاتی مثل بسیاری از حرفهای بسیار بسیار اصولی و صحیح دیگر تالی فاسد داشته باشد. و فردا از یک گوشه دیگر یک مرجع دیگر به اظهار لحیه برخیزد که مثلا «مائوئیسم» هم همان«گربه رقصانی» است چون صدایی که گربه از خودش در میآورد «معو» یا همان مائو است که تدریجا به مائوئیسم تغییر شکل داده است.»
مدرسی که اهل مطالعه عمیق نباشد فاجعههای زیادی را رقم میزند. نه تنها خودش در آن آتش میسوزد بلکه جمعی را هم با خود به قهقهرا میکشاند. و این دور باطل ادامه دار میگردد.
۱۲.گوش دادن فعال
در نمایشنامهی«کورها» اثر موریس مترلینک، ترجمهی شقایق کبودانی چنین میخوانیم:
«اولین مرد کور مادرزاد کشیش خیلی پیر شده. به نظر میرسد که حتی او هم از خیلی وقت دیش دیگر نمیتواند ببیند، ولی از ترس اینکه کس دیگری جانشینش شود این مسئله را نمیخواخد فاش کند. ما به یک رهبر جدید نیاز داریم؛ او دیگر به ما گوش نمیدهد.»
موسسه صلح ایالات متحده معتقد است گوش دادن فعال راهی برای گوش دادن و پاسخ دادن به شخص دیگر است، درک متقابل را بهبود میبخشد. این اولین قدم مهم برای خنثی کردن وضعیت و جستجوی راه حل برای حل هر مشکل است.
وقتی فراگیر شما از موضوعی برایتان سخن میگوید، شما سرتکان میدهید، لبخند میزنید و گاه ابراز نگرانی میکنید. یعنی به او گوش میدهید. اما وقتی او صحبت میکند، شما ساعتتان را نگاه میکنید. یعنی به او با دقت گوش فرا نمیدهید.
گوش دادن فعال مستلزم مشارکت فعال است.
پسرک وقتی از مدرسه به خانه میرسد، کیفش را یک گوشه از اتاق میاندازد و فریاد میزند:
-مامان، مامان.
+بله.
-معلممان گفت: فردا برای رفتن به اردو پنجاه هزار تومان هم نقد همراهتان داشته باشید. اتفاق یک وقت جا ماندید و یا به پول نیاز پیدا کردید.
+خاک بر سر مدرسهاتان. مگه یک دور هزینه اردو نگرفتن. حالا کمشان بوده. فقط بلدند پول بگیرند.
در این گفتوگو «شنیدن» صورت گرفت یا «گوش دادن فعال»؟
وقتی با تمام وجودتان به دیگری گوش میسپارید، درکی حاصل میشود. آن وقت چه حسی به شما دست خواهد داد؟
مرکز رهبری خلاق، آیتمهای زیر را برای گوش دادن فعال برشمارد:
-توجه کنید
یکی از اهداف گوش دادن فعال و یک شنونده موثر، تنظیم لحن راحت است که به فرد مقابل شما فرصتی برای فکرکردن و صحبت کردن میدهد. قبل از پاسخ دادن، «زمان انتظار» را در نظر بگیرید. صحبت فرد را قطع نکنید،جملات او را تمام نکنید، یا قبل از اتمام سخن، شروع به فرموله کردن پاسخ خود نکنید. هنگام گوش دادن فعال بهزبان بدن و همچنین چارچوب ذهنی خود توجه کنید. روی لحظه متمرکز باشید، تماس چشمی برقرار کنید و بهعنوان شنونده از جایگاهی محترمانه عمل کنید
-از قضاوت خودداری کنید.
گوش دادن فعال نیاز به ذهن باز دارد. به عنوان یک شنونده و یک رهبر، هنگام تمرین گوش دادن فعال، پذیرایایدههای جدید، دیدگاههای جدید و امکانات جدید باشید. حتی زمانی که شنوندگان خوب دیدگاههای قوی دارند،قضاوت را به حالت تعلیق در میآورند، هر گونه انتقادی را انجام میدهند و از وقفههایی مانند بحث کردن اجتنابکنید.
–بازتاب
وقتی شما شنونده هستید، تصور نکنید که مربی خود را به درستی درک میکنید، یا آنها میدانند که شما آنها راشنیدهاید. با بازنویسی دورهای نکات کلیدی، اطلاعات و احساسات فرد مقابل خود را بازتاب دهید. بازتاب یکتکنیک گوش دادن فعال است که نشان میدهد شما و همتایتان در یک راستا هستید.
-شفاف سازی کنید
هنگام درگیر شدن در گوش دادن فعال، از پرسیدن سؤال در مورد هر موضوعی که مبهم یا نامشخص است خجالتنکشید. پرسشهای باز، شفافسازی و کاوشگری از ابزارهای گوش دادن فعال هستند.
-خلاصه کنید
بیان مجدد مضامین کلیدی در حین ادامه مکالمه، درک شما را از دیدگاه طرف مقابل تأیید و تقویت می کند. همچنین به هر دو طرف کمک می کند تا مسئولیتهای متقابل و پیگیری را روشن کنند. به طور خلاصه آنچه را که درحین تمرین گوش دادن فعال فهمیدهاید خلاصه کنید و از طرف مقابل نیز بخواهید همین کار را انجام دهد.
بیان مجدد موضوعات کلیدی به افزایش مسئولیت پذیری کمک می کند.
-اشتراک گذاری
گوش دادن فعال ابتدا به درک طرف مقابل و سپس درک شدن به عنوان شنونده است. همانطور که درک واضحتریاز دیدگاه طرف مقابل به دست میآورید، میتوانید ایدهها، احساسات و پیشنهادات خود را معرفی کنید. ممکناست در مورد تجربه مشابهی که داشتهاید صحبت کنید یا ایدهای را به اشتراک بگذارید.
۱۳.ثبات عاطفی
ندیمی و بروج در کتاب«آموزش و پرورش سه مقطع» چنین بیان میکنند:«یکی از مهمترین صفات ویژه یک معلم خوب استواری و ثبات عاطفی اوست. معلمان عصبی و هیجانزده مشکلات انضباطی میآفرینند، اینها اتفاقات جزئی و کم اهمیت کلاس را بهم مربوط کرده از آنها کوهی میسازند، تحقیقات به عمل آمده نشان داده که بسیاری از مربیان برای بودن در کلاس هنوز واجد شرایط نیستند و از لحاظ عصبیت در کلاس اشکالات بزرگی را پدید میآورند اما معلمان متعادل، بانشاط، مشتاق و فهیم معمولاً برای آموزش مطلوب و مؤثر فضایی سرشار از لطف و آرامش را فراهم میآورند.»
۱۴.تفاوتهای فردی
علت تفاوتهای میان مردم، گوناگونی سرشت آنان است؛زیرا آدمیان در آغاز، ترکیبی از خاک شور و شیرین، سخت و نرم بودند، پس آنان به میزان نزدیک بودن خاکشان باهم نزدیک، و به اندازهی دوری آن، از هم دور و متفاوتند. یکی زیباروی و کم خرد، دیگری بلند قامت و کم همت، یکی زشت روی و نیکوکار، دیگری کوتاه قامت و خوش فکر، یکی پاک سرشت و بداخلاق، دیگری خوش قلب و آشفته عقل، و آن دیگر سخنوری دل آگاه است. (خطبه ۲۳۴ /نهج البلاغه )
آخرین دیدگاهها