استاد وارد کلاس شد. همینکه روی صندلی نشست. دانشجویی تحقیق خود را سیمی شده به استاد تحویل داد. استاد در مرحلهی اول نگاهی به جلد تحقیق انداخت. بعد کل تحقیق را جلوی بقیه دانشجویان پاره کرد. ریخت سطل آشغال. استاد گفت: این کار رو کردم تا درس عبرتی باشد برای بقیه. روی جلد تحقیق، لوگوی دانشگاه، موضوع تحقیق و نام و نام خانوادگی دانشجو درج میشود نه بسم الله الرحمن الرحیم. صفحه دوم با نام خدا آغاز میشود.
اصولن در سیستم آموزشی ما برای اشتباه تنبیه را در نظر میگیرند، اشتباه را فرصتی برای یادگیری محسوب نمیکنند. در همین راستا سه اشتباهی که یک مدرس دانشگاه باید در تدریس به آن مرتکب نشود را باهم بررسی مینماییم.
اشتباه اول: جلسه اول
فرض کنید مدرس دانشگاه هستید، برای اولین بار در کلاس حضور پیدا میکنید. استرس جلسه اول شما را له کرده فرصتی برای گپ جلسه اول باقی نگذاشته. اسامی دانشجویان را اشتباه تلفظ میکنید همان مرحلهی اول سوژهی کلاس میشوید. هرگز چنین اشتباهی نکنید. من استاد درس بودجه را که گفت:« پورمنصف» را با چه «س» مینویسند؟! و پاسخی که من به ایشان دادم و گفتم: «با عمودمنصف. » هنوز فراموش نکردم. شما چنین نباشید. برای بار اول از دانشجویان بخواهید اسامیشان را به ترتیب در کاغذی بنویسند و هریک خود را معرفی کنند. مختصری دربارهی فعالیتهایشان صحبت کنند. هم شما و هم دیگر دانشجویان به این وسیله بایکدیگر آشنا میشوید. و هم شما از استرستان کاسته میشود.
اشتباه دوم: گذراندن دورههای حرفهای
به عنوان یک مدرس دانشگاه اگر در زمینهای که تدریس میکنید دورههای حرفهای رو نگذرونید خواه نا خواه از دور تدریس خارج میشوید. استاد اژدری خدابیامرز را هر گز فراموش نمیکنم. یک جزوه داشت فکر میکنم به ماقبل تاریخ مربوط میشد و با نسل ما ورودی ۱۳۸۴ هم میخواست این جزوه را به ثمر برساند. آقا جواب نمیدهد. دانشجویان فراری استاد مشتاق همان مطالب قدیمی فین کاشان زمان امیرکبیر بود. بالاخره شکایتها پاسخ داد و ایشان از استادی برکنار شد. اما نسلهایی با تدریس ایشان سوخت. یادمان باشد نادیده گرفتن پیشرفت شخصی، مثل این میماند که ما سال تا سال حمام نرویم. چه اتفاقی خواهد افتاد؟!
اینکه شما در ظرف غذاخوریتون چقدر غذا مصرف میکنید مهم نیست. مهم این است برای پیشرفت حرفهای و به روز شدنتان چقدر زمان میگذارید؟!
چقدر با مسائل روز در حیطه کاریتان آشنا هستید؟
چقدر از ابزارهای جدید در حیطه کاریتان بهره میبرید؟
چقدر مهارت برای آن کسب میکنید؟ چقدر به یادگیری بهاء میدهید؟
استادی که خودش از لپ تاپ و پاورپوینت نتواند استفاده کند چقدر میتواند بین دانشجویان محبوب شناخته شود؟!
وقتی استاد در زمینه کاریش از جدیدترین کتابها نامطلع ست چقدر میتواند ادعا کند که همههن حریف ست؟!
اشتباه سوم: استفاده از تجربیات واقعی در محتوای درس
از مثالهای بی ربط به زندگی واقعی در حین تدریس استفاده نکنید. مثالهای کاربردی و تجربیات واقعی میتواند دانشجویان را به محتوای یادگیری علاقه مند کند. اینکه شما مدیریت درس میدهید و مثال همان کتاب را میزنید. جذابیتی ندارد. اگر شما در دورهای کار اجرایی داشتید باید آن را با درس مدیریت تلفیق کنید. دانشجو مسائل روز را یاد خواهد گرفت و تجربه بدست میآورد. از داستانها در بیان محتوای تدریس غافل نشوید. اینکه بگویید مگه اینها بچه ابتدایی هستند. داستان در دانشگاه جایگاهی نداره سخت در اشتباهید. همیشه اساتیدی که برایم از داستانها بیشتر در حین تدریس استفاده کردند محبوبتر بودند. استاد علی خاتمی محال بود از تجربیات واقعی در حین تدریس بهره نبرد. یا استاد صغری افکانه هیچ وقت یاد نمیرود برای ذهنیت فلسفی مدیران آموزشی گفت: دانش آموزی مانند سایر بچهها نقاشی میکشد. موقع نمره، معلم دانش آموز را صدا میزند که بیا و بگو این چیه؟ یک مستطیل وسط یک برگه سفید کشیده بود. دانش آموز میگوید: «این مادرمه که زیر این پتو همیشه خوابه» اگر معلم ذهنیت فلسفی نداشت قطعن نمیپرسید و نمرهای به او نمی داد. این دانش آموز مادرش سالها بود که بیمار بود و مدرسه اطلاعی نداشت.
✍🏻صدف پورمنصف
آخرین دیدگاهها