شما هم از تفاوت عجیب او با دیگران تعجب می‌کنید

 «بزرگترین دارایی یک مدرسه، شخصیت معلم است.» 

جان استراکان

تعریف می‌کرد: صحرا کلاس سوم ابتدایی است. ۱ مهر۱۴۰۲-  وقتی از مدرسه برگشت، رو به مادرش کرد و گفت: خانممان خودش رو معرفی کرد و گفت من خیلی بداخلاقم، کسی بخنده سرش فریاد می‌کشم. مامان خیلی حرف بدی زد بهمون گفت «لطفن سرکلاس من، زیپ دهانتان را بکشید.»

-دخترم، حالا روشش این گونه است. بعضی از آدمها اخلاقشان این شکلی ست. 

+خب، پس معلممان می‌خواهد به ما چه یاد بدهد؟

مایکل مورپورگو  می‌گوید:«این معلم است که تفاوت را ایجاد می کند، نه کلاس درس.»

تعلیم و تربیت واقعی امری دوسویه و متقابل است، چیزی با ویژگی‌های انسانی و اخلاقی یک ارتباط و گفتمان خوب. اگر بخواهیم نقش مهمی برای مهارت در تعلیم و تربیت قایل شویم شاید بهتر باشد تدریس خوب را به عنوان یک اقدام اخلاقی که می‌تواند کم و بیش ماهرانه انجام شود و نه یک مهارت که می‌تواند کم و بیش اخلاقی تمرین شود تلقی کنیم.  در این مورد اخیر تمرکز اصلی بر بعد مهارتی تعلیم و تربیت و تدریس است و در بهترین حالت انجام یک کار بدون در نظر گرفتن ترتیب منطقی آن است. اما در وجه دوم، حرکت از فرض اینکه تدریس یک  بعد اخلاقی دارد تا فرض وجود مهارت‌های اخلاقی هر دو می‌تواند و باید مورد انکار قرار گیرد. درجایی که سرمنزل روش‌ها و مهارتها هستند، سر منزل عقل عملی فضیلت است که به صورت تمایلی متفکرانه و ارزش‌یابانه درک می‌شود. 

به راستی مشاهدات جاری می‌تواند با یادآوری سنت ارزشیابی معلمان خوب که بر اساس احراز گستره‌ای از فضایل تربیتی ( صداقت،امانت، انصاف، همدلی، غمخواری، سعه‌ی صدر، احترام به دیگران و غیره) تا حدی دقیق تر شود، چنین به نظر می‌رسد که هر چیزی در طول زمان احترام یافته به جز رسوم نسبتن جدید اجتماعی علمی برای ارزشیابی اثربخشی معلمان که به زبان مهارت هاست.(کتاب مرتبط؛روش‌های تدریس پیشرفته، دیویدکار، فنسترماخر، ریچارد سون و دیگران، ترجمه‌ی هاشم فردانش)

تام هریسون در مقاله‌ای تحت عنوان «چگونه می‌توانیم شخصیت و فضایل اخلاقی را در مدارس مؤثرتر آموزش دهیم؟» چنین مطرح کرد؛ «شخصیت» به نظر می رسد در حال حاضر یک کلمه بر زبان همه باشد . این اصطلاحی است که به طور فزاینده‌ای در گفتمان و لفاظی سیاسی ظاهر می‌شود. به عنوان مثال، نیکی مورگان (وزیر آموزش دولت بریتانیا) و تریسترام هانت، هر دو بیان کرده‌اند که  مدارس باید در آموزش شخصیت‌ها کارهای بیشتری انجام دهند. با اتخاذ رویکرد فضیلت اخلاقی ارسطو، آموزش شخصیت باید فراگیران را قادر سازد تا فضایل منش و خرد عملی را توسعه دهند، به آنها کمک کند تصمیم بگیرند که در هنگام مواجهه با معضلات اخلاقی چه کنند. یک چالش رایج برای این موقعیت این است: «چه نوع شخصیتی را باید آموزش دهیم؟ و چه فضیلت‌هایی شخصیت خوب را تشکیل می دهد؟» فهرست این  فضیلت‌ها شامل موارد زیر است (شجاعت، عدالت، صداقت، شفقت، نظم و انضباط، قدردانی و انسانیت). اینها همه فضایل انسانی هستند که فراتر از یک دین، ملیت یا ساختار اجتماعی هستند.

✍🏻صدف پورمنصف

 

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *