مدیریت استعداد

«استعداد یاب همیشه کوته فکر است.»

برای استخدام وارد اتاق مدیر شد. یک پایش 

می لنگید. انگشت سبابه دست راستش سالها پیش زیر دستگاه چاپ رفته و قطع شده بود. یک چشمش بر اثر تصادف آسیب دیده بود. مدرک تحصیلی اش لیسانس گرافیک بود.  

مدیر ظاهرش را که دید گفت: شما به درد کار در گارگاه تولید کفش نمی خوری. 

او گفت: سه سالی ست طراحی کفش های متنوع را انجام می دهم.

-: با کدام شرکت کار کردی؟

+: برای تحقق رویاهایم انجام می دهم. سریع دست در کیفش کرد و طرح هایی را که کشیده بود در آورد و به مدیر نشان داد.

-: طرحی که اجرا نشده باشه ارزش کاری نداره. از پذیرش شما معذوریم.

مدیر فریاد زد، نفر بعدی بیاد. نفر قبلی از دفتر خارج نشده بود که نفر بعدی وارد شد.

مدیر قبل از اینکه نفر بعدی بنشیند. ظاهر امر را بررسی کرد. از لحاظ جسمی مشکلی نداشت. 

با اشاره دست به او گفت: روی صندلی بنشیند. همین که شروع به صحبت کرد صدایش لرزید. مدیر به خجالتی بودن او پی برد و گفت: فرد خجالتی برای کار ما مناسب نیست. حتا رزومه کاریش را بررسی نکرد. 

باز هم فریاد کشید نفر بعدی بیاد.

نفر بعدی که وارد شد ، یک فرد مبتلا به سندروم دان بود. با دیدن او از جایش برخاست و گفت: من که از سوپر مارکتی چیزی سفارش نداده بودم که برایم بیاوری. 

او گفت: من. من. یه  یه نفر بعدیم.

+: استخدام مگه شوخیه پسر جان. برو بیرون.  نفر بعدی بیاد.

نفر بعدی هنوز وارد اتاق نشده، او را برانداز می کند. ظاهرن که مشکلی نیست. به او گفت: روی صندلی رو به روی میزش بنشیند. 

قبل از اینکه مدیر حرفی بزند، آن آقا گفت: شوتز جمله ای دارد « شخصیت را استخدام کنید . مهارت را آموزش دهید.» چرا سندروم دان را رد کردید؟

-: وکیل وصی دیگران نباش. سرت به کار خودت باشه. 

او دست در پلاستیکی که همراهش بود کرد و دو لنگه کفش متفاوت بیرون آورد، روی میز مدیر قرار داد و گفت: رویه این کفش کتانی را من طراحی کردم. چون اولین باری بود که رویه کفش طراحی می کردم کمی غیر اصولی پیش رفتم. قسمت نگهدارنده انگشتان پا را مقداری تنگ زدم. این امر سبب تاول و ورم انگشتان پا شد. با اینکه رنگ جذاب صورتی داشت و کیفیت پارچه آن مرغوب بود. راه رفتن با آن برای مشتریان عذاب آور شد و از خرید آن سرباز زدند. تولید آن متوقف شد. اما دومی از پارچه چند لایه و ضد آب در ساخت رویه کفش کوهنوردی استفاده نکردم. هدفم این بود که هم ارزان تر باشه و هم پا در کفش عرق نکنه. به ضربه گیری در قسمت نگهدارنده انگشتان پا دقت نکرده بودم. اولی را لوح تقدیر از شرکت تولید کننده کفش دریافت کردم لذا به معایب کار پی بردم. بابت دومی سخنران ویژه همایش ملی صنعت کفش  شدم. 

مدیر چند دقیقه ای را به فکر فرو رفت. افراد رد صلاحیت شده را دیگر کجا می توانست پیدا کند؟✍🏻صدف پورمنصف

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *