فروشگاه واژگان مدیریتی راه اندازی کرد. مشتری وارد فروشگاه شد و پرسید؛ «واژه مدیریت دانش» را موجود دارید؟
فروشنده گفت؛ بله .
مشتری گفت: قیمتش را می فرمایید؟
فروشنده گفت؛ به نسبت سایر واژه‌ها ارزان است، ۵میلیارد تومان است.
مشتری گفت؛ چرا؟
فروشنده گفت؛ از واژگان همیشه در دسترس و عامیانه است. یادآور احکام قضایای حملی از بخش اقسام قیاس است.
مشتری گفت؛ جمله آخر یعنی چی؟
فروشنده گفت؛ الف ب است. ج د است. الف ب است. الف ج است. الف ب است . ج ب است. هر الف ب است. هیچ الف ب نیست.  هر الف ب است. بعضی الف ب نیست.
مشتری با سر درگمی فروشنده را نگاه کرد و گفت ؛ «مدیریت کیفیت جامع» چطور؟
فروشنده گفت؛ مدیریت کیفیت جامع ۲۰ میلیارد تومان است.
مشتری گفت؛ چرا؟
فروشنده گفت؛ لذا از واژگان محبوب مدیریتی ست. از رفتار صادقانه و نیت خیر آن شکل می گیرد. تمام تلاش مدیر این است که خواسته های احتمالی ارباب رجوع را بر آورده سازد.
مشتری گفت؛ «مدیریت بحران» چطور؟
فروشنده نگاهی به او انداخت و گفت؛ فروشی نیست.
مشتری گفت؛ چرا؟
فروشنده گفت؛ عینک به چشم دارید!
مشتری با تعجب گفت؛ چه ربطی به عینک دارد؟
فروشنده گفت؛ برای استفاده از این نوع واژه مدیر به چشم های سالم نیاز دارد، نزدیک بینی، دوربینی و آستیگمات بودن آن مانع مدیریت صحیح می شود.
مشتری برای خرید واژه شروع به اصرار کرد.
فروشنده گفت؛ از همه گران تر ست، ۵۰ میلیارد تومان است.
مشتری در حالی که چشمانش گرد شده بود گفت؛ چرا؟
فروشنده گفت؛ لذا از جنس مرغوب و با کیفیت است. نمایش خلاقانه آن فرآیندگرا ست، نتیجه چندان برای آن اهمیت ندارد. علاوه بر آن به یک عکاس و خبرنگار حرفه ای و یک مشاور جهت انتخاب لباس مناسب در مکان مناسب نیازمند است.